کمیک‌های به زبان مدیر

هدیه کریسمس

!من ماریا همسایه ی جدیدتون هستم و گفتم برای آشنایی در شب کریسمس برای دخترتون یه هدیه کوچیک بیاورم

هدیه کریسمس

!من ماریا همسایه ی جدیدتون هستم و گفتم برای آشنایی در شب کریسمس برای دخترتون یه هدیه کوچیک بیاورم

هدیه کریسمس

!من ماریا همسایه ی جدیدتون هستم و گفتم برای آشنایی در شب کریسمس برای دخترتون یه هدیه کوچیک بیاورم

هدیه کریسمس

!من ماریا همسایه ی جدیدتون هستم و گفتم برای آشنایی در شب کریسمس برای دخترتون یه هدیه کوچیک بیاورم

هدیه کریسمس

!من ماریا همسایه ی جدیدتون هستم و گفتم برای آشنایی در شب کریسمس برای دخترتون یه هدیه کوچیک بیاورم

هدیه کریسمس

!من ماریا همسایه ی جدیدتون هستم و گفتم برای آشنایی در شب کریسمس برای دخترتون یه هدیه کوچیک بیاورم

هدیه کریسمس

!من ماریا همسایه ی جدیدتون هستم و گفتم برای آشنایی در شب کریسمس برای دخترتون یه هدیه کوچیک بیاورم

هدیه کریسمس

!من ماریا همسایه ی جدیدتون هستم و گفتم برای آشنایی در شب کریسمس برای دخترتون یه هدیه کوچیک بیاورم

هدیه کریسمس

!من ماریا همسایه ی جدیدتون هستم و گفتم برای آشنایی در شب کریسمس برای دخترتون یه هدیه کوچیک بیاورم

هدیه کریسمس

!من ماریا همسایه ی جدیدتون هستم و گفتم برای آشنایی در شب کریسمس برای دخترتون یه هدیه کوچیک بیاورم

هدیه کریسمس

!من ماریا همسایه ی جدیدتون هستم و گفتم برای آشنایی در شب کریسمس برای دخترتون یه هدیه کوچیک بیاورم

هدیه کریسمس

!من ماریا همسایه ی جدیدتون هستم و گفتم برای آشنایی در شب کریسمس برای دخترتون یه هدیه کوچیک بیاورم